به یاد شهیدان سعید کاوه و سهیل دادور و حاج مهرداد جلالی و جواد بناکار و علی اکبر سرافراز و حسین استقبالی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
یادگلها ایخدا آتشبهجانافکنده است بردن نام شهیدان هرزمان زیبنده است خاطرات لاله ها ما را بسی ارزنده است چهره پاک شهیدان هرکجــا تابنده است یاد گلها ای خدا آتش به جان افکنده است لالههای باغ ایمان با همه عزم و توان در درون جبههها کردند با ایمان مکان بهر احیای کلام حق بسی آتش بجان همت والایشان در هر زمان بالنــده است یاد گلها ای خدا آتش به جان افکنده است تا شود احکام قرآن مستقر اندر جهان تا خدائی ایــده ها...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
یادگلها ایخدا آتشبهجانافکنده است بردن نام شهیدان هرزمان زیبنده است خاطرات لاله ها ما را بسی ارزنده است چهره پاک شهیدان هرکجــا تابنده است یاد گلها ای خدا آتش به جان افکنده است لالههای باغ ایمان با همه عزم و توان در درون جبههها کردند با ایمان مکان بهر احیای کلام حق بسی آتش بجان همت والایشان در هر زمان بالنــده است یاد گلها ای خدا آتش به جان افکنده است تا شود احکام قرآن مستقر اندر جهان تا خدائی ایــده ها...
شهدا سال ۶۶ -زندگینامه شهید علی اکبر سرافراز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد علي اکبر سرافراز »
علیاکبر، از سلاله لالههای سرخ سرزمین دلاور خیز ایران اسلامی بود که به دنبال برادر در خون نشسته خود «علیاصغر» سر در راه خدا نهاد و بیصبرانه مسیر تعالی را طی کرد. وی در تاریخ ۱۳۴۴/۶/۱ در روستای مشکان نیریز در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد و آداب مسلمان زیستن را در دامان پاک مادر و آغوش مهربان پدر فراگرفت. ششساله بود که روانه دبستان ابتدایی شهید آیت مشکان شد و دوره پنجساله ابتدائی را با موفقیت پشت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد علي اکبر سرافراز »
علیاکبر، از سلاله لالههای سرخ سرزمین دلاور خیز ایران اسلامی بود که به دنبال برادر در خون نشسته خود «علیاصغر» سر در راه خدا نهاد و بیصبرانه مسیر تعالی را طی کرد. وی در تاریخ ۱۳۴۴/۶/۱ در روستای مشکان نیریز در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد و آداب مسلمان زیستن را در دامان پاک مادر و آغوش مهربان پدر فراگرفت. ششساله بود که روانه دبستان ابتدایی شهید آیت مشکان شد و دوره پنجساله ابتدائی را با موفقیت پشت...
به یاد شهیدان سید محمد مهدی افسر و علی اصغر سرافراز و محمد مبین و محسن پرهوده و حسین منوری و محمد حسین کردگاری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
برتارک شهرشهادت افــسر آمد گنج شهادت را نـکوتر گـوهر آمد بر سرفرازی سرفراز دیگرآمدنخل شهــادت را ثمرچون شکر آمد فر هنگ ما را افتخاری دیگر آمد علم وادب شد سوگوار ای با کمالان آری مدارس غــم سرا و درس نالان فضل وهنر ماتمنشیــننیکو خصالان خـونمیچکد ازسیـنههای نو نهالان بر سینه دانش پژوهان نشتر آمد دیگر دبیرستان ندارد رهنمایی کـو آن خـدایی مـرد بـاغ آشنایی کـو آن مـــعـلم متقی مرد خدایی ای نورجانای افسر دلــها کـــجایی از داغ تو برسینه ما اخگر آمد شد لشکر...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
برتارک شهرشهادت افــسر آمد گنج شهادت را نـکوتر گـوهر آمد بر سرفرازی سرفراز دیگرآمدنخل شهــادت را ثمرچون شکر آمد فر هنگ ما را افتخاری دیگر آمد علم وادب شد سوگوار ای با کمالان آری مدارس غــم سرا و درس نالان فضل وهنر ماتمنشیــننیکو خصالان خـونمیچکد ازسیـنههای نو نهالان بر سینه دانش پژوهان نشتر آمد دیگر دبیرستان ندارد رهنمایی کـو آن خـدایی مـرد بـاغ آشنایی کـو آن مـــعـلم متقی مرد خدایی ای نورجانای افسر دلــها کـــجایی از داغ تو برسینه ما اخگر آمد شد لشکر...
به یاد شهدای عملیات رمضان شهیدان حمید و مجید داودی و شهید منصور جلوداری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
شعله زد یاد دو گل یاد دو داودی بجانم نی دوگل، سروروانم نی سرو باغ بوستانم هممجیدوهمحمیدآنپاسدارنوجوانم پاسداران حافظان مکتباللهدر آخرزمانم تا دو صد رحمت بر این گلهای داوودی بخوانم یاد جانسوز شهیدان چون بیاید بر زبانم اشک می سازدروانازدیدگانخون فشانم خاطرات شادشان آتشفشانداز بیانم شعله ها انگیزد و آتش زند بر استخوانم خاطرات دلنشین شان کی بیان کردن توانم یاد می آرم ز تاریخ و زبان ناطق او یاد می آرم ز هابیل و زخون نـاحـق او یادمیآرمز ظلم بی حد...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
شعله زد یاد دو گل یاد دو داودی بجانم نی دوگل، سروروانم نی سرو باغ بوستانم هممجیدوهمحمیدآنپاسدارنوجوانم پاسداران حافظان مکتباللهدر آخرزمانم تا دو صد رحمت بر این گلهای داوودی بخوانم یاد جانسوز شهیدان چون بیاید بر زبانم اشک می سازدروانازدیدگانخون فشانم خاطرات شادشان آتشفشانداز بیانم شعله ها انگیزد و آتش زند بر استخوانم خاطرات دلنشین شان کی بیان کردن توانم یاد می آرم ز تاریخ و زبان ناطق او یاد می آرم ز هابیل و زخون نـاحـق او یادمیآرمز ظلم بی حد...
بهداری رزمی در عملیات کربلای پنج
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي پنج »
آقای دکتر حمید رضا جمشیدی که در طول جنگ، معاونت بهداری رزمی را بعهده داشته است. در مورد تدابیر درمانی و اورژانسی مجروحین عملیات کربلای 5 میگوید: در منطقه عملیاتی کربلای 5، دو بیمارستان صحرایی راهاندازی شد. یکی ازپلهای مهم عقبه، که ما را به ایستگاه راه آهن وصل میکرد توسط عراق بمباران شد و ما قادر نبودیم مجروحان را بوسیله قطار اعزام کنیم. ناچار شدیم مجروحان را در اهواز نگهداریم. بطوریکه در یک روز15000 مجروح در شهر اهواز...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي پنج »
آقای دکتر حمید رضا جمشیدی که در طول جنگ، معاونت بهداری رزمی را بعهده داشته است. در مورد تدابیر درمانی و اورژانسی مجروحین عملیات کربلای 5 میگوید: در منطقه عملیاتی کربلای 5، دو بیمارستان صحرایی راهاندازی شد. یکی ازپلهای مهم عقبه، که ما را به ایستگاه راه آهن وصل میکرد توسط عراق بمباران شد و ما قادر نبودیم مجروحان را بوسیله قطار اعزام کنیم. ناچار شدیم مجروحان را در اهواز نگهداریم. بطوریکه در یک روز15000 مجروح در شهر اهواز...
بهداری رزمی در عملیات والفجر هشت
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
آقای دکتر حمیدرضا جمشیدی در مورد نحوه درمان مجروحین این عملیات میگوید: چند ماه قبل از عملیات، یک باب بیمارستان محکم با سقف بتونی - با 5/2 متر قطر بتون- در منطقه ساخته شد. بطوری که بمبها وراکتهای 500 کیلویی و یک تنی دشمن هم نتوانست به آن آسیبی وارد کند. این بیمارستان حدود 20-15 کیلومتر با اروند فاصله داشت. تلاش کارکنان این بیمارستان جان بسیاری از مجروحان عملیات والفجر را نجات داد. عملیات حدود 80 روز طول کشید....
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
آقای دکتر حمیدرضا جمشیدی در مورد نحوه درمان مجروحین این عملیات میگوید: چند ماه قبل از عملیات، یک باب بیمارستان محکم با سقف بتونی - با 5/2 متر قطر بتون- در منطقه ساخته شد. بطوری که بمبها وراکتهای 500 کیلویی و یک تنی دشمن هم نتوانست به آن آسیبی وارد کند. این بیمارستان حدود 20-15 کیلومتر با اروند فاصله داشت. تلاش کارکنان این بیمارستان جان بسیاری از مجروحان عملیات والفجر را نجات داد. عملیات حدود 80 روز طول کشید....
زندگینامه آزاده محمود شهلایی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
محمود شهلایی فرزند قاسم در سال 1344 در خانوادهای اصیل و متدین و با ایمان در شهرستان نیریز چشم به جهان هستی گشود. ایشان تحصیلات ابتدائی خود را در دبستان فاطمه طباطبایی به پایان برد و سپس به ادامه تحصیل در مدرسه راهنمائی بزرگی پرداخت. به دلیل مشکلات خانوادگی و عدم بضاعت مالی نتوانست دوره متوسطه را بگذراند. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی پنج مرتبه بطور متناوب از سال 1361 تا 1367 به خیل رزمندگان عرصههای دفاع...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
محمود شهلایی فرزند قاسم در سال 1344 در خانوادهای اصیل و متدین و با ایمان در شهرستان نیریز چشم به جهان هستی گشود. ایشان تحصیلات ابتدائی خود را در دبستان فاطمه طباطبایی به پایان برد و سپس به ادامه تحصیل در مدرسه راهنمائی بزرگی پرداخت. به دلیل مشکلات خانوادگی و عدم بضاعت مالی نتوانست دوره متوسطه را بگذراند. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی پنج مرتبه بطور متناوب از سال 1361 تا 1367 به خیل رزمندگان عرصههای دفاع...
شهدا سال ۶۷ -نامه شهید هادی رنجبر به محمد بناکار
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
حضور محترم همسنگری خودم و همکلاسی و برادرم آقای محمد بناکار سلام عرض میکنم. ضمن سلام خدمت همکلاسی خودم، سلامتی شمارا از درگاه خداوند متعال خواستارم و امیدوارم که همیشه مثل گلهای بهاری شاد و خرم بوده و هیچ کسالتی نداشته باشید. حال اگر میخواهید از حال من باخبر شوید، حال من خوب است. راستی! حال شما که انشاءالله خوب است. همینطور دوستان دیگر و حمید آبدارنده و محمد خیزاب و حسین فتاحی و دیگر بچههای کوچه و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
حضور محترم همسنگری خودم و همکلاسی و برادرم آقای محمد بناکار سلام عرض میکنم. ضمن سلام خدمت همکلاسی خودم، سلامتی شمارا از درگاه خداوند متعال خواستارم و امیدوارم که همیشه مثل گلهای بهاری شاد و خرم بوده و هیچ کسالتی نداشته باشید. حال اگر میخواهید از حال من باخبر شوید، حال من خوب است. راستی! حال شما که انشاءالله خوب است. همینطور دوستان دیگر و حمید آبدارنده و محمد خیزاب و حسین فتاحی و دیگر بچههای کوچه و...
بهداری رزمی در عملیات والفجر ده
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر ده »
آقای دکتر حمید رضا جمشیدی در مورد فعالیت بهداری رزمی در عملیات والفجر 10 میگوید: بعد از عملیات کربلای 5 بعلت محدودیتهای عملیاتی که در جبهه جنوب بوجود آمده بود، فرماندهان و مسئولان جنگ تصمیم گرفتند، عملیات گستردهای در غرب انجام شود. حدود 2 ماه به ما وقت دادند تا مسئله بهداری رزمی این عملیات را در استان کردستان و در منطقه خرمال مهیا کنیم. در زمستان 1366 بود که قرار شد ما امکانات را به غرب منتقل کنیم....
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر ده »
آقای دکتر حمید رضا جمشیدی در مورد فعالیت بهداری رزمی در عملیات والفجر 10 میگوید: بعد از عملیات کربلای 5 بعلت محدودیتهای عملیاتی که در جبهه جنوب بوجود آمده بود، فرماندهان و مسئولان جنگ تصمیم گرفتند، عملیات گستردهای در غرب انجام شود. حدود 2 ماه به ما وقت دادند تا مسئله بهداری رزمی این عملیات را در استان کردستان و در منطقه خرمال مهیا کنیم. در زمستان 1366 بود که قرار شد ما امکانات را به غرب منتقل کنیم....
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید ابوالقاسم گلچین
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید ابوالقاسم گلچین »
20 /4/ 1342 یکی از روزهای خوب خداوند بود، در شهرستان نیریز، در میان خانوادهای متدین و زحمتکش، فرزندی خوش سیما زندگی در دنیای خاکی را آغاز نمود. با آمدن خود برکت و شادمانی را برای خانواده به همراه آورد. به امید آنکه پیرو بنیانگذار مکتب رهاییبخش اسلام باشد و در آینده زندگی به راهی که آن بزگوار رهنمون بود، برود؛ نام اورا ابوالقاسم نهادند. او هم به خواسته پدر توجه کرد و به راستی رهروی صدیق برای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید ابوالقاسم گلچین »
20 /4/ 1342 یکی از روزهای خوب خداوند بود، در شهرستان نیریز، در میان خانوادهای متدین و زحمتکش، فرزندی خوش سیما زندگی در دنیای خاکی را آغاز نمود. با آمدن خود برکت و شادمانی را برای خانواده به همراه آورد. به امید آنکه پیرو بنیانگذار مکتب رهاییبخش اسلام باشد و در آینده زندگی به راهی که آن بزگوار رهنمون بود، برود؛ نام اورا ابوالقاسم نهادند. او هم به خواسته پدر توجه کرد و به راستی رهروی صدیق برای...